از آن روزی که سربازی به پا شد / ستم بر ما نشد بر دختران شد
بسوزد آن که سربازی به پا کرد / تمام دختران را چشم به راه کرد
—
سربازی واسه پسرا مثه حاملگی واسه زناست.
هر دو ظاهرتو خراب می کنه و هر کی میبیندمون میپرسه چند ماهته؟
—
یه جوجه تیغی با یه کیوی داشته راه میرفته بهش میگن: این کیه؟
میگه: داداشمه سربازه!
—
تو پادگان چشمات راه رفتم بی معرفت…سهم من از عشقت کلاغ پر بود؟؟!!!؟
—
غضنفر میره سربازی تو صف بوده سروانه میگه: به چپ چپ به راست راست…
میبینه غضنفر همینجوری وایستاده میگه: تو چرا به فرمانم عمل نمی کنی؟
غضنفر میگه: جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیرید بعد من انجام میدم!
—
سربازی راهیست برای آدم کردن پسرها…
اما هیچ راهی برای آدم کردن دخترها وجود نداره!
—
نظامی ترین جمله عاشقانه: توی اردو گاه قلبت… منم یه اسیر جنگی…تو منو شکنجه میدی…توی این قلعه ی سنگی.
—
ازدواج تنها جبهه ایست که می توان شبها با دشمن در یک سنگر خوابید!
—
توی قلبم نوشتم ورود ممنوع!
حالا که وارد شدی، خروج ممنوع!!
—
خنده بهترین اسلحه جنگ با زندگیه!
امیدوارم همیشه مسلح باشی!
—
بسوزد آنکه سربازی بنا کرد تو را از من مرا از تو جدا کرد
گروهبانان مرا بیچاره کردند لـــ ـباس شخصی ام را پاره کردند
به خط کردند تراشیدند سرم را لباس آش خوری کردند تنم را
—
هر روز تنگ غروب تو سربازی
صفا داره لب مرز تیر اندازی
تا چهل چراغ پادگان روشن میشه
سر دیگ عدسی غوغا میشه
توی دیگ عدس، افتاده یک مگس
بخورم، نخورم گرسنه می مونم
قدر آش ننم رو حالا می دونم
—
سر پستم رسیدم خوابم آمد – محبت های مادر یادم آمد
نوشتم نامه ای با برگ چایی – کلاغ پر میروم مادر کجایی
نوشتم نامه ای با برگ انگور – جدا گشتم دو سال از خانه ام دور
—
به صف کردند تراشیدند سرم را
لباس ارتشی کردند تنم را
الهی خیر نبینی سر گروهبان
که امشب کردی تو مرا نگهبان
—
به سربازی روم با کوله پوشتی
به دستم داده اند یک نان خشکی
به خط کردن تراشیدم سرم را
لباس ارتشی کردن تنم را
لباس ارتشی رنگ زمین است
سزای هر جوان آخر همین است
—
پدرم گفت که در دوره ی سربازی و دوری ز پدر،
مادر و آدم شدن و ساچمه پلو خوردن بسیار، شود هر پسر بی هنری مرد
و دگر لوس و ننر بودن انسان بشود در
—
غضنفر سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! …
—
به غضنفر میگن چرا میری سربازی؟ میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش
—
یه روز غضنفر میره سربازی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دنبال چی میگردی نیستش! رفته سربازی
——
سربازی در لغت به معنای باختن سر، جانفشانی کردن، تا پای جان در رزم ایستادن و جان باختن است. اما در اصطلاح امروزی خدمت دائمی یا موقت در نیروهای مسلح کشورها، سربازی نامیده می شود.
برخی از کشورها مردانی را که به سن خاصی (مثلاً 18 سال) می رسند به خدمت وظیفه سربازی اعزام می کنند، در برخی دیگر از کشورها (مانند کوبا) این اجبار برای زنان نیز وجود دارد. با این حال برخی از افرادی که از نظر سنی مشمول این خدمت می شوند به دلایل گوناگون (همچون نارسایی های فیزیکی یا روانی و یا اعتقادات مذهبی) از خدمت معاف می شوند.
در برخی دیگر از کشورها خدمت سربازی اجباری نیست و جوانان می توانند به صورت داوطلبانه به استخدام ارتش حرفه ای کشورشان در آیند. فراخوان خدمت وظیفه عمومی در شرایط عادی غالباً در این کشورها وجود ندارد ولی حاکمان این کشورها احتمال این فراخوان در شرایط اضطراری را به هیچ وجه رد نمی کنند.
نظرات شما عزیزان: